مریم امیرفرشی – 5 فصل
نوشته ای بر نمایشگاه حسین ماهر در گالری آریانا
گالری آریانا درهفته آخراردیبهشت میزبان آثارحسین ماهر بود آثارمربوط به یک دوره 10 ساله که حدودا از سال 1380 شروع می شوند.این دوره 10 ساله به چهار بخش شده وهرکدام عنوان خاص خودرا دارد.در نگاه کلی به این نمایشگاه ،به چهار فصل می ماند ،چهار فصلی که هر فصل ،ساز خودشان را می زنند.این موضوع بیش از این که فرصتی رابرای هنرمند ،ایجاد کند،به تهدیدی بدل شده که سطح کارهنرمند را از توانی که درآثارمتاخر وی دیدیم ،به نوعی تجربه گرایی فردی وکارگاهی تقلیل داده.هنرمند در طول زندگی حرفه ای خود شاید به تجربه های مختلفی ،دست بزند اما همیشه ضرورتی در نمایش همه تجربه های حرفه ای وجود ندارد.این ویژگی در کل نه تنها به ایجاد زبان شخصی کمک نکرده ،که بیش از پیش هنرمند را از دست یابی به زبان شخصی دور کرده.مجموعه اول تحت عنوان ماسک ها،بیشتر به یک شوخی شبیه است.واژه نقاب اصطلاحی لاتین است واشاه به صورتک هایی داردکه بازیگران هنگام اجرای نقش به چهره می زدند.یونگ کهن الگوی نقاب رامترادف نوعی ماسک می داندکه انسان ها برای پنهان کردن خصلت های واقعی شان به چهره می زنند.به اعتقاد وی ماسک عبارت است از "عقده ای کنشی که به دلیل تلاش فرد برای سازگاری با غقاید عمومی یا به سبب این که فرد رااز درسر می رهاند،به وجود می آید".این نوع ماسک امروزه همان کاربردی را دارد که تجسم عینی آن ،در طول هزاران سال به صورت نمادین در صورتک های اقوام مختلف ودرمراسم آیینی مختلف به کار می رفته .بشر آن دوره تمام قدرت های غیر قابل دسترس خویش را به صورت نمادین در اختیار می گرفته تا اورا در مقابل ضعف و کاستی ،مصون دارد.صورتک های پرنقش ونگار قببیله ای در بریتانیای نو شرقی از گینه نو شرقی که درمراسم پاگشایی مردان یا خاک سپاری مردگان به کار می رفته ،ماسک هایی برای تابو زدایی در آیین های مالانگان درافریقا یا صورتک هایی مربوط به تمدن هایی در قاره امریکا ،که برای شفا دهی ،شاد کردن جانوران یا ترساندن دشمن ،توسط شمن ها استفاده می شده نمونه های از مجموع بی شماری از این دست هستند.تصویر این نقاب ها صرف نظر از بار عاطفی خود ایشان که نمود بخش پیچیده وعظیم ناخود آگاه جمعی بشر است،به لحاظ شکل ودیگر ویژگی های بصری ازعناصر مهم وتاثیر گذار برهنرمدرن درآثار متاخر است.مجموعه ماسک های حسین ماهر در خوش بینانه ترین حالت یا بازتولید مفاهیمی اسطوره ای از این دست است یا قصد دارد که با نگرشی شخصی به تعریف و خوانشی دوباره و جدید برای بر هم زدن نظام فکری و تصویری کلیشه ای در این حوزه دست بزند.اما به کار گیری یک نواخت ظرفیت های شکلی ،بازنمایی فیگورهای پیش پا افتاده ونه ساده، بدون خلق لایه های متکثر،آثاروی را در حد آثاری تزیینی تقلیل داده وتنهابه جهت انباشت انرژی های بصری ایجاد شده با فرم ورنگ های بدیع،دقایقی مخاطب را به وجد می آورد.
اسطوره وشوک (فصل دوم و سوم)
امروزه اسطوره شناسي در رشته هاي مختلف علوم انساني، جايگاه راستين خود را بازيافته و كاربردهاي متفاوتي جدا از محدوده ي تاريخ اديان و مردم شناسي پيدا كرده است.آن چنانكه متخصصان تاريخ و جامعه شناسي براي آگاهي از وضعيت اجتماعي و نحوه ي انديشه و حتي رسوم قومي و قوانين حقوقي ِ جوامع باستاني، هنگامي كه مستندي از آن در دست نيست، در لا به لاي محتوايي ِ اسطوره هاي بازمانده از دوران مورد نظر جستجو مي كنند و به حقايق شگرفي دست مي يابند. بسياري از رفتارها و باورهاي امروزي ما بازتاب ميراث جمعي- تاريخي ِ اسطوره هاي دوردر سرزميني است كه ما در آن نسل در نسل زيسته و باليده ايم.
شکی نیست که هنرمند نسبت به مضامین اسطوره ،یاهمان کهن الگو ها ،ریشه های تاریخی وفرهنگی وحتی رویکرد های روان شناسانه شان دغدغه متفاوت و خاصی دارد.اما دنبال کردن و تبیین این موارد با واژه و کلمه در کنار اثر ،امری سهل و ممتنع به نظر می آید.آثار ماهر در این بخش به لحاظ فرم و محتوا تغییراتی کرده و به لحاظ قواعد زیبایی شناسانه قابل تامل هستند اما بازنمایی محتوای اسطوره در آثار،ما را به دریافت و درک رویکرد اصلی هنرمند در مواجهه با این مضمون ،رهنمون نیست.استمرار و ادامه آفرینش این مجموعه می توانست به خلق مجموعه ای مستقل و مستند از باز خوانی بخشی از ناخود آگاه جمعی سرزمین نقاش ،منجر شود اما آغاز فصل دیگری از آثارحسین ماهر به بهانه تحولات سیاسی و اجتماعی ،به نظر پایان بخش مجموعه قبل بوده و فصل دیگری آغاز می شود.شوک نام مجموعه ای است که در سال های 88 شمسی به بعد خلق شده و به گفته هنرمند تحت تاثیر تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره بوده است.این مجموعه در نگاه اول با کارهای دیگر وی تفاوت های فراوانی دارد اما با نگاه دقیق تر می توان دریافت که تفاوت خاصی دریافت نمی شود.انرژی های رنگی و فرمی که گویا کاربردشان بیشتر هیجانات درونی نقاش را آرام می کند ،شباهت فراوانی با مجموعه ماسک ها دارد. صورت ها برداشته شده و به جای آن ماهی ها گذاشته شده اند .موضوع آثار، ماهی هایی به رنگ قرمز تند با پس زمینه مشکی هستند که به گفته نقاش حالتی از سلاخی را بازگو می کنند ،به نظرم بسیار هم اشتها برانگیزوزیبا هستند.اما تنهاویژگی اکسپرسیو آثار به کار گیری رنگ قرمزدر بیش از دو سوم آن هاست .محافظه کاری در نحوه اجرا و تکنیک کاملا مشهود است. با این که عنوان،رنگ،وشاید موضوع ،بارعاطفی شوک را به همراه دارند،اما دریغ و درد که شوکی در کار نیست.خیلی افراد این دوره ازآثارحسین ماهر را به عنوان نقطه عطفی در آثار اوشمرده اند .اما تعریف از این مجموعه در حق هنرمندی که پیشتر ،مجموعه کارگران معدن را خلق کرده،ظلم است.
یادمان
فصل آخر آثار نمایشگاه حسین ماهر در گالری آریانا تحت عنوان یادمان به مفاهیمی چون مهاجرت می پردازد که در بعضی از آثار با اشارت مستقیم و در در بعضی دیگر با اشاراتی غیر مستقیم به آن ها پرداخته .در گفتگویی که باحسین ماهر عزیزوبسیار محترم داشتم ،به این نکته اشاره کردم که اگر ماعناوین را از کنار تابلو ها حذف کنیم ،شایدبه خوانش نسبی از سفر،رفتن یا مضامینی از این دست،برسیم .اما اتفاق دیگری برای مان نمی افتد.فرم ها ،فیگورها،نوع ترکیب بندی و حتی مواد درتکنیک به کار رفته، بازنمای فرم تصویری ذهنی نقاش نیست وبرداشت انتقادی نقاش به مقوله مهاجرت،تنهایی انسان،استیلای زندگی مصرفی شهری به شکلی شعاری تصویر شده وبیشتر فضاهایی شاعرانه ،از درگیری های درونی هنرمند را به نمایش گذاشته اند.درگیری نقاش با مضامین اسطوره ای هم چون زنانگی و مردانگی در"برج "ها کاملا مشهود است .نحوه اجرانسبت به دوره های قبل تفاوت محسوسی داشته و به نظر دریچه ای متفاوت را به روی نقاش از لحاظ نحوه بیان مفهوم باز کرده که البته در بعضی از آثار رجعتی به گذشته را همرا دارد ونتیجه آن را شاید بتوان در مجموعه های آتی حسین ماهر پی گیری نمود.
فصل شاید پنجم
مجسمه هایی در کنار تابلو های نقاشی وی به نمایش در امده که ای کاش درمجموعه ای مستقل به نمایش در می آمدند .این تندیس ها متشکل از ترکیب مواد مختلف ساخته شده به لحاظ مفهوم ،روند نقاشی های وی را دنبال می کنند،اما ضرورت خلق شان دقیقا مشخص نیست.عزیزی همیشه می گوید ما ایرانی ها شهوت کلام داریم.حرف زدن ما را راضی می کند.اتفاقات مختلفی در عرصه سیاسی ،فرهنگی و حتی اقتصادی می افتد و ما درباره شان حرف می زنیم وهمه چیز تمام می شود.همه به خانه های مان می رویم وبه تماشای سریال های مان ادامه می دهیم وجووی که مارا گرفته ،ما را رها می کند .حسین ماهرامابه سراغ ، پیام ها،و درد های آشنارفته و مجموعه ای را خلق کرده که حکایت از مضامینی دارد که درباره شان زیاد حرف می زنیم .رفتار و واکنش این نقاش از این جهت قابل بررسی و دیدنی است.توفیق درایجاد گفت وگووتاثیر بر نظام فکری یک سرزمین در ابعاد مختلف ،قطعا نیاز به گذشت زمان وبازنگری های مجدد دارد.
Comments