نوشته اي بر اجراي مژگان قدوسي عزيز با عنوانِ "هم تا"
در گوشه اي زني به آرامي قيچي مي كند ، مي برد، تكه تكه مي كند چيز هايي را كه به دلش چسبيده ،آرام و بي صدا بدونِ اعتراض حتي به صداي مردان و زناني كه بلند – بلند مي خندند ...
در ابتداي ورود به سالن دو ويدئو در حال پخش است ومخاطبان در مشاركت با مجري ، نقاشي هايي را كه روي زمين پهن شده اند ،بريده َ، لوله و ياروبان پيچ مي كنند ،داخلِ يك سبد، انواعِ سوزن ، نخ ، روبان و تور مشاهده مي شود و قيچي هايي با دهانِ باز ، پهن شده رويِ زمين ، شما را به بريدن و دوختن دعوت مي كنند .
رويكردِ مژگانِ قدوسي رويكردي فمينيستي است كه با كمك گرفتن از مضامينِ زندگيِ اجتماعي و روزانه اكثريتِ زنان ، ازاعتراض به نقشِ ايشان در جامعه نشات گرفته است و به صورتِ زيستي تعيين نمي شود. نقدي به وضعيتِ موجود زندگي زنان و حتي مردان !"لازم به توضيح است كه فمنيسم ابتدا اين نظر را مطرح مي كند كه زنان ستم ديده اند و ستم ديدگي ِ آن ها مسئله اساسي است ، آزادي عملِ زنان را سلطه مردان محدود مي كند ، زيرا مردان نسبت به زنان امكاناتِ اقتصادي ، فرهنگي و اچتماعيِ بيشتري در اختيار دارند .مردان اعمالِ سلطه مي كنند و زنان رنج و تحقير را تجربه مي كنند .
جامعه شناسان ِ فمنيست به بررسيِ روابط ميانِ افراد و ساختارِ اجتماعي ، تجاربِ روز مره زنان ، ساختارِ اجتماعي كه در آن زندگي مي كنند ، سلطه مردان در روابطِ متقابلِ شخصي و شيوه هاي نهادينه شدن آن مي پردازند .
زنان ِ خانه دار از نظرِ معيارِ زندگي (Standard Of Living ) ممكن است متفاوت باشند ، چون شوهرانِ شان جزو طبقاتِ اجتماعيِ متفاوتي هستند؛ با وجودِ اين زنان موضعِ طبقاتيِ مشتركي دارند، زيرا طبقه ديگري (شوهران ) استثمارشان مي كند – يا به عبارتِ ديگر ، كارِ خانگي ايشان را تصرف مي كند."(درآمدي برچامعه شناسيِ (نگرش هايِ فمنيستي ) – پاملا ابوت/ كلر والاس )
اين نگاهِ تكراري و كليشه اي با نشان دادنِ كارهايِ روزمرگِ خانه در ويدئو ها در تضادِ اتفاقِ ديگرِاين پرفورمنس ،كنش هاي تكراري واجباري را به سخره مي گيرد . طرفِ ديگر!حضورِ نمادها واشاراتي است كه ردِپايِ آن را در ديگر آثارِ مژگانِ قدوسي با نوعي راز گونه و پيچيدگي ديده ايم. قيچي ، بريدنِ نقاشي هاي شخصي ، سوزن و نخ ،تاريكيِ فضا و... به نوعي ما را با صورتي عادي و نزديك از خودمان در برابر موقعيت هايِ تكراري و غيرِ تكراري مواجه مي كند ،مژگان قدوسي با نوعي خود تخريبي آزار گونه به ساخت هويتي نو ومستقل دست مي زند و با نوعي خشونت، در عينِ صبوري آثارِ زيبايي را كه به دست خودِ وي خلق شدند ،مثله مي كند. دال هاي مختلفي كه بر مدلول هاي مختلف در هر شخص دلالت مي كنند ...حتي بي توجهي و خنديدنِ بعضي از مردان و زنان به جزئي از عناصر در خدمتِ اجرا تبديل مي شوند.
اين سئوال پيش مي آيدكه ما چه اندازه قادر به ويران وقرباني كردنِ ساخته ها، دستاورد ها يا تفكرات وباورهايِ خود هستيم تا شايد هويتي مستقل از جنسيت يا هر قدرتِ حاكمِ ديگري را بازسازي كنيم؟ آيا مي توانيم ازميانِ انبوه روش هايِ ارائه شده ،الگويِ مناسبِ خود را كشف و تجربه كنيم يا به الگوهاي تكراري، متعلق به خود يا ديگران عادت كرده ايم ؟بريدن براي ما با درد و رنج همراه است يا ما را به خلقِ تازه اي از هويت هدايت ميكند ؟ مژگانِ قدوسي بسيار بي ادعا و ساده مفاهيم بزرگ و كوچك اجتماعي و شخصي زنان و حتي مردان را به چالش كشيده است كه به نسبت تفاوت هايِ خوانش مخاطب، تاثيرِ آن نيز در ايشان متفاوت است و در اين بين خود نيز در مواجهه با اين موضوع به تجربه اي تازه دست زده است.
댓글