تاریخ دیگر به دست فاتحان نوشته نمی شود
Damnatio memoriae به معنای "محکومیت یاد و یادگار") عملی است که در آن تصمیم به محو شخصیتی حقیقی در تاریخ گرفته میشود تا نام و یاد او در روزگار محو شود. این شیوه در روم باستان روشی برای سلب احترام از کسی بوده که از سوی سنای روم به عنوان خائن یا آورنده لکه ننگ برای امپراتوری روم معرفی میشده.و حالا بعد از هزاران سال هنوز هم شاهد تلاش برای محو چهره های اثر گذار از صفحه تاریخ هستیم اما به نظر می رسد در دورانی به سر می بریم که این تلاش چندان هم موفق نیست ،شواهد این ادعا در نمایشگاهی با عنوان" به نام گل سرخ "تایید این ادعا است.
"به نام گل سرخ" عنوان نمایشگاه گروهی در گالری آران است ،که در روز 25 مرداد یعنی روزی که شصت سال پیش در چنین روزی کودتا شکل گرفت،افتتاح گردید. نمایشگاه شامل عکس ،نقاشی و فیلم مستند است ،که موضوع آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم ،دکتر محمد مصدق است ،در نگاه اول شاید پرداختن به موضوع کودتای بیست و هشت مرداد و پیرو آن دکتر محمد مصدق در این نمایشگاه ،اتفاقی کلیشه ای و تکراری به نظر برسد ، اتفاقی که این روز ها در اغلب محافل و مجامع هنری در حال افتادن است !گویی بسیاری از اهالی این حوزه ،خواسته یا ناخواسته داعیه ای جز نجات و احیای اندیشه های سیاسی و فلسفی با محوریت آزادی و دموکراسی ،ندارند !و اکثرا با ژست فریب خوردگان فرهنگی بر موج های مختلفی سوار می شوند، بلکه رستگاری از آن ایشان شوند ،هنرمندانی که نمونه های موجودشان حی و حاضرند!! اما در نگاه بعد متوجه تفاوت های ویژه این نمایشگاه می شویم .پرتره دکتر مصدق که امضای سال 1340 را توسط استاد پتگر دارد ،در بدو ورود مثل آهن ربا مخاطب را جذب می کند ،پرتره ای شکل گرفته با رنگ روغن ،روی بوم که ریختگی رنگ در جاهایی از آن حکایت از عمر بیش از یک قرن تابلو دارد ،صورت گلگون و با ابهت دکتر مصدق ،ساکت و متفکر به نگاهی نه رو به مخاطب ،بلکه به سمتی دیگر ،خبر از غوغای درون وی می دهد انگار پشت این نگاه ،هزار حرف نگفته پنهان است و من بی اختیار یاد تابلوی مونالیزای داوینچی می افتم .نوشته کنارتابلو از زبان پسرچنین روایت می کند : "...پدر می گفت در حدود سالهای 53 یا 54 ، به دلایلی که دقیقاً نمیدانم چه بوده اند، تصمیم گرفته که این اثر را از جلوی چشم بر دارد و با روشی نقاشانه پنهان کند . از این جهت می گویم نقاشانه که به نظر میرسد روش قشنگی بوده که تابلو بعد از استتار، هم در خانه بوده و هم نبوده . چون بوم اتوپرترۀ سال 1347 را روی کلاف این اثر میخکوب کرده بود .
نمی دانم چرا ولی احساس میکنم آن چارچوب که دو اثر روی شانه هایش بود، بار عاطفی یا یک جور راز پنهانی با پدر داشته است . چون وقتی در سال 1359 تصمیم گرفت برای روی جلد دیوان اشعارش اثری انتخاب کند از آن اتو پرتره استفاده کرد. با وجودی که اثری قوی است ولی اتو پرتره ها و حتی کارهای مناسب دیگری هم بودند که در نهایت برای چاپ روی جلد کتاب کاندید هم نشدند. به هر جهت بعد از استتار کار، همانطور که حدس میزد از سوی ادارۀ اطلاعات آن زمان او را احضار کرده بودند که راجع به داشتن اثری از مصدّق در خانه اش توضیح دهد. و او به کلّی وجود چنین تابلویی با موضوعیّت چهرۀ مصدّق را انکار کرد. سپس مأموری را فرستاده بودند تا آتلیه و نمایشگاه دائمی منزل شخصی اش را جستجو کنند و بعد از تجسس کامل یک عکس (حدوداً به ابعاد 13 در18 ) از چهرۀ دکتر مصدّق را به حالت نمایشی از پشت تابلویی بیرون کشیدند و بعنوان سندی محکمه پسند به ادارۀ مذکور ارائه دادند . (این عکس در مدارک ایشان موجود است.)"
ودر ادامه آمده که استاد بعد از پرده برداری از راز تابلو می گوید : "نقشه الوان در پشت سر دکتر مصدق تعبیر تصویری از افکار رنگین و سازنده مصدق برای ایران بوده است.حتی اگر محقق نشد.میهن پرستی عشقی است فارغ از گرایشات سیاسی و حزبی که همه اقشار را به هم وصل می کند ،هنرمند را به مرد سیاسی و مرد خیر خواه سیاست را به تاریخ یک کشور ،دلیل بیشتری هم نمی خواهد ... "آثار دیگر هم چون عکس های بهمن جلالی ،احمد عالی،باربد گلشیری،رعنا جوادی و محمد اسکندری روایت های دیگری از وقایع تاریخی مربوط به دکتر مصدق هستند که اولین بار با نگاهی متفاوت در مقابل مخاطبین به نمایش در آمدند.عکس هایی که پیش از این بنا به دلایل مختلف امکان چاپ و نمایش آن ها نبوده .تماشای تکه هایی از تاریخ مثل پیدا کردن عکس هاونامه های قدیمی لای کتاب های کهنه است که شاید با پرده برداری از راز های سر بسته پازل شناسایی هویت حال حاضر ما را کامل می کند ،این تجربه ای است که در رویارویی با بیشتر آثار نمایشگاه مخاطب را به خود مشغول ساخته و به شکلی جذاب خاطره تاریخی مخاطبین را تصحیح می کند. اما دیگر آثاربه نظر فقط حضور دارند و گفتگویی را در مخاطب شکل نداده و بیشتر به مفهومی تزیینی و اثریادبود نزدیک می شوند. با توجه به مفهوم کلی نمایشگاه که در متن ابتدایی کاتالوگ ،ادای احترام به دکتر مصدق ذکر شده، بررسی های معمول و متداول زیبایی شناسانه در مورد آثار، کاری بیهوده به نظر می آید چرا که رویکرد شرکت کنندگان در این نمایشگاه برای ادای این احترام متفاوت بوده است ،البته به نظرم عنوان کردن این هدف در جهت برگزاری آن ،ارزش های آن را محدود کرده و کل نمایشگاه را از وضعیتی چند لایه ،جذاب و اثر گذار به برگزاری مراسم یادبودی تکراری تنزل داده،در مورد فیلم مستند در حال پخش متاسفانه به علت این که دستگاه پخش به گفته شخصی در گالری بایدهر دو ساعت خاموش می شد ،موفق به تماشای آن نشدم و گالری را با خاطره مصدق و بوی بادنجان های سرخ شده در آشپز خانه کنار درب ورودی ترک کردم !!هنرمندان شرکت کننده :زنده یاد 1- پتگر ،احمد عالی ،رعنا جوادی ،محمد طباطبایی ،فرساد لباف ،بهرنگ صمد زادگان،باربد گلشیری ،محمد اسکندری ونمایش فیلم مستند با عنوان یادی از یک رهبر ملی اثر حسین ترابی می باشند.پس از شصت سال عکس ها و نقاشی ها از آرشیو ها خارج می شوند تا راز ها را بر ملا کنند.بعضی وقت ها رسالت هنرمند به همین سادگی است و چنین می شود که تاریخ دیگر به دست فاتحان نوشته نمی شود.
Comments